نوشتارها

تارنمای فرهنگی خبری - تحلیل خبرها و نوشتارهای فرهنگی و اجتماعی - زرتشتیان خارج از ایران

شنبه، بهمن ۰۵، ۱۳۹۸

چی بودیم؟ و چی شدیم؟۱

ترم اول روز شانزدهم آذر بود. با علی یکی از همکلاسیهایم توی سلف سرویس خوابگاه داشتیم قورمه سبزی پلو می خوردیم که ناگهان دیدیم میز و صندلی ها همراه با سینی های پر از مواد خوراکی به هوا رفت. ظرف ها به زمین می افتادند و خوراک ها به هدر می رفتند. من و علی هم به دنبال دیگران از سلف سرویس خارج شدیم و بیرون دلیل را جویا شدیم. البته پیش از بیرون رفتم من هم وسوسه شدم که سینی پر از غذای خودم را مانند دیگران و به تقلید از همه از روی میز به زمین بیاندازم .گفتند روز دانشجوست زیرا چند سال پیش دو نفر دانشجو در دانشگاه تهران کشته یا اعدام شده اند.
منتظر بودم که پلیس سر برسد که گفتند طبق قانون پلیس حق ورود به دانشگاه را ندارد و حتی گارد دانشگاه در خارج از دانشگاه می‌تواند فقط نظاره گر باشد! قانون جالبی بود که به دانشجو اجازه می داد در داخل دانشکده هر چه میخواهد بگوید و انجام بدهد حتی کویا آسیب رساندن به اموال عمومی هم معنای خاصی نداشت و شکستن میز و صندلی و بشقاب و سینی و هدر دادن غذاهایی که کلی برایش هزینه شده بود عملی انقلابی و قهرمانانه محسوب می‌شد.
سؤالی که هنوز جواب آنرا نمی‌دانم این است چرا آنموقع هیچکس نمی خواست جواب سؤالات ما دانشجویان جدید را بدهد؟ چرا اصولا در جو باز سیاسی که به وجود آمده بود به جای تفهیم نظرات سازمانشان و عقاید و حکمت هایشان دست به تخریب می زدند.
داشتم به این موضوعات فکر می کردم و هنوز چند دقیقه نگذشته بود که صدای بلندگو در فضای خوابگاه طنین افکن شد:
« با پوزش از دانشجویان محترم جهت وقفه ای که در امر توزیع ناهار پیش آمد از دانشجویان عزیز دعوت می کنیم برای صرف ناهار به سالن سلف تشریف ببرند. توضیح اینکه برای دریافت ناهار نیازی به ارائه ی ژتون غذا نخواهد بود».!
و دانشجویان محترم جایزه ی بی انضباطی و ناسپاسی خود را بلافاصله گرفتند.
لازم به ذکر است که هر هفته ژتون غذای هفته بعد را می خریدیم. ۶ ریال برای ناهار و شام و ۱۲ ریال برای ناهار!
ادامه دارد....